به منظور قدرداني از چهل سال زحمات بيدريغ دكتر محمد باقر آيتاللهزاده شيرازي در امر حفاظت از آثار فرهنگي و تاريخي، در تاريخ 24 ارديبشهت1386 دانشگاه هنر اصفهان مراسمي در تجليل از ايشان به عمل آورد.
مظفر، رييس دانشگاه هنر اصفهان، در اين مراسم با بيان اينكه كار عظيم كردن همت بلند ميخواهد و اين همت بلند نيز شايستة ايران و ايراني با تمدني بزرگ و بلندآوازه است، گفت: بهترين لحظات زندگي، شاگردي كردن اساتید بزرگ است. وي با اشاره به خدمات 40 سالهي آيتاللهزاده شيرازي، بيان كرد: امروز بهخاطر بزرگداشت مردي كه در تاريخ كشورمان، نقش مهمي دارد، گرد هم جمع شدهايم.
سعيد بكتاش، رييس سابق سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان، نيز اظهار داشت: وظيفة ماست، تا از اساتید تجليل كنيم و آنها را بزرگ بداريم و اين افتخار بزرگي است كه از استادي چون دكتر شيرازي تجليل كنيم. وي با بيان اينكه تمدن و فرهنگ ايراني، حكايت طنازيهاي هنري و ارزشمندي است كه مخلوق بهترين انسانهاي روزگارند، افزود: نگاه هنرمندانه، عاشقانه و خلاقانه در هنر ايراني سبب ارزشمندي آن شده و امروز خودآگاهي و باور اينكه ايران يك تمدن بزرگ است، بسيار اهميت دارد. او ادامه داد: توجه ما در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري صرفا كاربردي و فيزيكي نيست و ميراث انساني و تواناييهاي اجتماعي نيز از جنبههاي ديگر ميراث اين تمدناند كه بايد به آنها پرداخت و تجليل از بزرگان نيز در اين راستاست. به گفتة بكتاش، ميراث فرهنگي در كشور ما با وجود تمدن، فرهنگ و هنر بسيار، غريب واقع شده است كه بايد دربارهي چرايي اين مساله يك همهپرسي از دانشجويان انجام شود. وي اضافه كرد: چنانچه بتوانيم در حوزهي ميراث فرهنگي توليد دانش تمدني كنيم، تقريبا تمام ديدگاه صاحبان انديشه را تحقق بخشيدهايم و در آن زمان است كه تمدن خود را بهعنوان يك الگو براي توسعهي فرهنگي ميتوانيم قرار دهيم. رييس سابق سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان اصفهان با اظهار نگراني نسبت به تخريب و بيتوجهي به آثار تاريخي، اظهار داشت: بيتوجهي و تخريب آثار، ناشي از جهل ماست كه در اينباره ما مسؤوليم و بايد براي حفاظت هرچه بيشتر از آثار و بناهاي تاريخي به جمعآوري و مكتوب كردن آثار مختلف تاريخي بپردازيم و با ارايهي آن در آموزش و پرورش و دانشگاهها به يك جنبش احياگري بتوانيم دست يابيم. او افزود: ما بهدنبال بازخواني ميراث فرهنگي توسط احياگران انديشه و هنر اين مرز و بوم هستيم كه الگويي مناسب براي كشورمان و حتا جهان ميتواند باشد.
جبلعاملي، استاد معماري دانشگاه هنر اصفهان، نيز در مراسم بزرگداشت آيتاللهزاده شيرازي گفت: تا پيش از زمان دكتر شيرازي، معمولا مرمتكنندگان همان سازندگان بودند، تا اينكه با رسيدن موج انقلاب صنعتي به ايران، دو گروه معماران سنتي و جديد شكل گرفتند كه از اين دو گروه، عدهاي مرمت و بازسازي بناهاي تاريخي را در دستور كار خود قرار دادند و اعلام كردند كه مثلا فلان بنا را خراب و بهتر از آنرا ميسازيم؛ اما در تعريف علمي مرمت، اين كار بايد با نگهداري و حفظ همهي ارزشهاي باقيمانده در بنا صورت گيرد، نه نوسازي آن. به گفتهي اين استاد دانشگاه بناي تاريخي را بهعنوان آيينهي دوران تاريخي شناسايي كردن دست كم در اصفهان براي نخستينبار توسط دكتر شيرازي انجام شد. او يادآوري كرد: مرمت علمي از ابتكارهاي دكتر شيرازي در اصفهان بود كه با ايجاد مراكز اسناد و مدارك در دفتر حفاظت از آثار باستاني آغاز شد كه اين مركز بهعنوان پايهي اصلي مرمت نيز بنا نهاده شد.
وي با بيان اينكه دكتر شيرازي معتقد است، مرمت بنا كافي نيست و بايد فرهنگ مرمت را اشاعه داد، اضافه كرد: تحقق اين امر مستلزم تاسيس يك مركز آموزشي مرمت است كه نخستينبار نيز در منطقهي جلفا اصفهان، دانشكدة مرمت تاسيس شد؛ تا دانشجويان با روشهاي علمي مرمت و تئوريهاي آن آشنا شوند.
در ادامه دكتر شيرازي سخنراني با عنوان «رويكرد نوين ايران به حفاظت و مرمت آثار تاريخي» در اين مراسم ايراد گردند كه چكيدهاي از سخنان ارزشمند ايشان به شرح زير ارائه ميگردد.
«... امر حفاظت مقولهايست كه در گذشته با استفاده از دانش كهن و روشهاي نيكوي گذشتگان انجام مي شده است. از زمان مشروطيت يعني سال 1285 ﻫ.ش تاكنون كه دوره معاصر ايران شناخته مي شود، هرچند مكاتب و مراكز فراوان جهت گسترش امر حفاظت پديد آمده اند، ولي ديگر روشهاي نياكان را فراموش كرده ايم و در رويكرد نوين اهمال گر شده ايم.
حافظ، سعدي، مولانا و... در طي زمانهاي متمادي توسط انسانها حفظ گرديده اند، زيرا ارزشمند بودند و انسان ارزش آنان را درك كرده بود. چيزي كه ارزشمند است به خودي خود محافظت نمي شود مگر آنكه انسان ارزش آن را بداند، در اين صورت است كه امر حفاظت محقق مي گردد نگاه ما به گذشته مهم است، بايد بدانيم چه گذشته است و امروز كجا هستيم. اگر ندانيم ساخت آينده مشكل خواهد بود.
وقتي انقلاب مشروطيت آغاز شد، فعاليتهاي گذشته مانند وقف، خيرات و مبرات و... كنار گذاشته و نقش مردم در حفاظت كمرنگ شد كه اولين اشتباه بود. اگر آن حركت ادامه داشت امروزه بخش خصوصي داشتيم كه مساجد، مقابر، بناهاي عام المنفعه و... را تعمير و حفاظت مي كرد.
با روي كار آمدن رضا شاه به امور مربوط به فرهنگ مردمي و ساختار آن ضربه سختي وارد آمد، يعني آنچه را كه مردم داوطلبانه مي توانستند حفاظت كنند، ديكتاتوري از بين برد. زماني كه ديگر به توليد نپردازيم، مصرف كننده مي شويم.آنگاه دولت به اختيارات خدادادي ما مسلط مي شود و ما آن را از دست مي دهيم. زماني حفاظت قابل لمس است كه به توليد بپردازيم و به منابعمان نياز پيدا كنيم. منابع ما همان تاريخ، ميراث فرهنگي و مردم هستند در اين زمان است كه ارزشها را مي دانيم و با تخريب آثار مقابله مي كنيم. اگر باورمان شود كه فرهنگي داريم آنگاه مي توانيم حركتي كنيم.
رضا خان با شروع جنگ جهاني دوم بركنار شد. در زمان جنگ بود كه سازمان ملل و يونسكو ايجاد شدند كه خدمت بزرگي به بشريت كردند....با توجه به توصيه هاي اكيد يونسكو، وزارت فرهنگ و هنر ايجاد شد كه در پي آن تشكيلاتي مانند مركز باستان شناسي، مردم شناسي، سازمان حفاظت آثار باستاني و غیره به وجود آمدند. سالهاي رستاخيز مرمت و حفاظت از 1345 تا 1355 بود كه نيروي عظيمي در بخش خصوصي و دولتي پديد آمد. بعد از آن با انقلاب و سپس جنگ مواجه شديم كه بسياري از نيروهاي متخصص و ورزيده را از بين برد. در زمان جنگ، عشق به فرهنگ به شدت ايجاد شد. در اين دوران مترقيترين قانون به تصويب رسيد كه آن ايجاد سازمان ميراث فرهنگي بود كه در سال 1367 تأسيس شد. اين سازمان به خاطر ماهيت تحقيقاتيش به سرعت ريشه دواند.بعد از جنگ در زمينه حفاظت دچار افول شديم و اكنون ديد ما روز به روز نسبت به ميراث فرهنگي مادي تر مي شود. ميراث فرهنگي عزيز است و نياز به توجه دارد،توجهي كه نتيجه آن حفاظت است.
بعد از انقلاب درسهاي بسياري فرا گرفتيم. آموختيم كه:
- براي حركت نيازمند نظريه هستيم و نظريه حاصل نمي شود مگر با علم. درباره تاريخ نمي توان بدون علم نظريه پردازي كرد. علم از طريق ميراث فرهنگي حاصل مي شود...،بايد تاريخ مان را بنويسيم. مخزن علوممان را در متون، روايات و احاديثمان داريم، امام جعفر صادق (ع) مي فرمايد:« آثار ماست كه بر ما دلالت مي كند، اگر مي خواهيد ما را بشناسيد به آثار ما رجوع كنيد.» علم را بايد پديد آورد مثلاً ده سال كار در اصفهان باعث شد بفهميم كه اين شهر حرف اول را در تاريخ شهرسازي اسلامي مملكت ما ميزند.
- ميراث فرهنگي والا و ارزشهاي آن منبع توليد علم هستند. علوم ميراث فرهنگي كه باستان شناسي در رأس آن است، از علوم مولده مي باشد و بدون آن تاريخ ما تدوين نمي شود و از حالت اساطير گونه خارج نمي گردد.
- علوم ميراث فرهنگي ركن اصلي هويت بخشي و خلاقيت هاست و با حذف آن كسب هويت ساده نگري است، بايد باور كنيم كه صاحب فرهنگ هستيم و اين فرهنگ را بشناسيم.
- ميراث فرهنگي بايد در برنامه هاي توسعه و رشد اقتصادي، فرهنگي واجتماعي حضور مؤثر و مستمر داشته باشد. دانشگاه هنر اصفهان كه افتخار تأسيس اولين دانشكده مرمت در ايران را دارد، دانشجويانش بايد نسبت به برنامه هاي كشور نسبت به ميراث فرهنگي حساسيت داشته باشند. اقتصاد برخاسته از فرهنگ است، نوع مصرف ما را فرهنگمان تعيين مي كند، فرهنگ اقتصاد را راهبري مي كند، اقتصاد مدیريت منابع است.
- ميراث فرهنگي نبايد مورد استثمار سياسي و اقتصادي قرار گيرد بلكه بايد با كار توليد علمي و فرهنگي از آن بهره برد. اين اشتباه است كه فكر كنيم از توريست ميراث فرهنگي را مي توان احياء كرد...،بايد ميراث فرهنگيمان را به بيان بكشانيم ودر آن معنويت پديد آوريم.
- ميراث فرهنگي در شناختش ثمر مي دهد و بازده دارد حتي بازده اقتصادي. هنگامي كه شناخت كامل و درستي از يك اثر داشته باشيم، به واسطه شناخت مي توانيم ارزان ترين مرمت را در آن اثر داشته باشيم مانند كاري كه در مسجد جامع اصفهان انجام شد.شناخت بالا باعث حذف فعاليتهاي زائد مي شود. در نهايت در امر مرمت بايد از حضور استادكاران برجسته بهره بگيريم و بدون حضور آنان نمي توان مرمت انجام داد.»